عــــاشـقـانـه های من
تقدیم دل پاک بانوی رویاها
تقدیم به آنها که مرا به تو اصرار میکنند و من تو را انکار..... ای برخواسته از آیه های شب! قدری به نگاه مهربان من بیاندیش.... به آنچه که مرا در سکوت به سوی تو میخواند.... به تمام گهواره های خواب کودکانی که بزرگ فردایند و..... بزرگان امروز که هنوز هم به هوای گهواره ی کودکی خود..... دزدکی گاه گاهی.... روی تاب بچه های کوچک پارک می نشینند و آسمان را تاب می خورند....... مرا به خاطرات بسپار که در تمام کودکی هایت عروسک بودم و...... در قدم های کودکانه ی تو مشتاق یافتن راهی بودم که.... فرش را از سکوت لبهایم بگیرد.... و با لبخند ستاره ها هم نوا شوم..... من عادت کرده ام به تمام بادهایی که در کودکی به یادتو گیسوانم را میرقصاند.... و به تمام اخم هایی که برای بزرگ شدنم راهی بودند.... برای رسیدن به اخم هایی وسیع.... پر از لبخندو عشق و نفرت.... میشود تو را احساس کرد و در آن زمان که محتاج نیازهای بزرگسالی ام هستم ..... و کودک درونم را به التماس میخوانم.... تایاری ام کند... برای یافتن خودم.... حتی اگر در خاطرت نباشم.....
[-Design-] |